روز جهانی قدس، نماد اسرائیلستیزی
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| مقاله روز جهانی قدس، نماد اسرائیلستیزی،کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا بهروز*
اشاره
یکی از میراثهای گرانسنگ امام راحل، روزجهانی قدس است. این امر، در تحولات منطقه و مبارزه با اسرائیل، نقش بنیادی دارد؛ به گونهای که استکبار جهانی و صهیونیسم، بهشدت از اِعلام روز قدس اظهار نگرانی نمودند. ديدگاه امام درباره قدس، يادگار جاودانه است كه بر تارك تاريخ ميدرخشد و مرزهاي جغرافيايي را درنورديده، در عين حال، بازخواني آن از بايستههای هر زمان است.
فلسطین، سرزمین کیست؟
آیا سرزمین فلسطین، متعلق به اسرائیل است؟[1] اگر چنین است، طبیعی است که از سرزمین خود دفاع کنند؛ اما حقیقت آن است که این ادعایی بیش نیست؛ زیرا صاحبان اصلی سرزمین فلسطین، مردم بومی آن هستند و نه یهودیان؛ هرچند برخی فلسطینیان به یهودیان زمین فروختند و در این توطئه، دولت انگلستان دست داشت؛[2] ولی بخشهایی از زمین فلسطین را یهودیان از طریق غصب و آوارهنمودن مردم فلسطین، تصاحب نمودند.[3]
به عبارت دیگر، دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح چند قبیله عرب از جزیرةالعرب به سوی سواحل جنوبی دریای مدیترانه کوچ کردند. برخی از اینها در فلسطین سکنا گزیدند و از راه کشاورزی معیشت میکردند. به این عده، «کنعانیان» اطلاق میشود و به همین جهت، سرزمین فلسطین را «ارض کنعانیان» نامیدهاند. برخی نیز در لبنان ساکن شدند و از راه دریانوردی زندگی میکردند. اینها را «فینیقیان» مینامیدند. یک طایفه مهم از کنعانیان، به نام «یبوسیون»، در بیتالمقدس سکنا گزیدند. بدین جهت، در قدیم منطقه بیتالمقدس را «یبوس» مینامیدند. بر اساس تاريخ يهود، پيش از ورود بنياسرائيل به فلسطين، هفت قبيله بزرگتر از بنياسرائيل در آنجا زندگي ميكردند. اين قبايل عبارتاند از: حِتيان، جِرْجاشيان، اموريان، كنعانيان، فِرِزِّيان، حِوِّيان و يبُوْسيان. عهد عقيق از آنها به عنوان امتهاي بسيار و هفت امت عظيم ياد كرده است.[4]
پس از گذشت صدها سال، حضرت ابراهیم خلیل از «اورکلدان» عراق به ارض کنعان هجرت نمود و بعد از تولد اسحاق و یعقوب، و سپس فرزندان و عشیرة یعقوب، بنیاسرائیل شکل گرفتند. بنابراین، پيش از شکلگیری بنیاسرائیل و یهود، مردم فلسطين در آن منطقه زندگی میکردند و حضرت ابراهیم و فرزندانش از جای دیگر به آن دیار رو آورده بودند. سپس، حوادث و درگیریهای فراوانی در این منطقه اتفاق افتاد تا اینکه حضرت عیسی در شهر ناصره فلسطین به رسالت مبعوث شد. از این پس، بنیاسرائیل به دو گروه یهودی و مسیحی تقسیم شدند. برخی به حضرت عیسی ایمان آوردند و مسیحی شدند و بعضي امتناع ورزیدند و با آنان درگیر شدند. بنابراین، همه بنیاسرائیل، یهودی باقی نماندند.[5]
تصرف فلسطین
اگرچه مقداری از سرزمینهای این منطقه را فلسطینیان به یهودیان فروختند، اما این امر در شرایط خاص و بهكارگيري سیاستهای ظالمانه صورت گرفت؛[6] یعنی یهودیان با مهاجرت به فلسطین، تجاوز به این کشور و تشکیل حکومت، بر فلسطین مسلط گردیدند و بخش وسیعی از این کشور را تصرف كردند؛[7] چنانکه در سال 1296ش، یهودیان تنها 650 کیلومترمربع از 27 هزار کیلومتر مربع مساحت کل فلسطین را در مالکیت خود داشتند. در این سال، با شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اوّل، انگلستان سرزمین فلسطین را اشغال کرد و طی اعلامیهای به صهیونیستها اجازه داد که در فلسطین، «کانون ملی یهود» ایجاد کنند و یهودیهای غیرفلسطینی را به سکونت در زمینهای سلطنتی متعلق به دولت عثمانیِ شکستخورده تشویق کرد. از این پس، اشغالگران انگلیسی با وضع انواع و اقسام قوانین، وضع را برای اشغال زمینها، ساختمانها و باغهای فلسطینی توسط یهودیان فراهم کردند. رقمی در حدود 597 کیلومترمربع توسط دولت بریتانیا به طور رایگان یا به قیمت ارزان در اختیار آژانس یهود و شرکتهای صهیونیستی قرار گرفت. 678 کیلومترمربع نیز توسط خانوادههای عرب غیرفلسطینی به یهودیان فروخته شد. 68 کیلومترمربع نیز به دستور وزیر مختار انگلیس توسط یهودیان به زور از فلسطینیان گرفته شد.
به هر حال، در میان ملت فلسطین بسیار کم دیده شدهاند کسانی که زمینهای خود را فروخته باشند. وانگهي، آن دسته اندك که زمینهای خود را فروختند، اغلب نه با طیب خاطر که در اثر اوضاع نابسامان بهوجودآمده از قوانین انگلیس در مورد کشاورزان فلسطینی، مجبور به فروش زمینهای خود شدند؛ مثلاً دولت انگلیس، مقدار مالیاتها را افزایش میداد و همزمان از صدور حبوبات و زیتون که عمده محصول کشاورزی فلسطین بود، جلوگیری میکرد. در نتیجه، کشاورزان از عهده مخارج و مالیاتها برنمیآمدند و بهناچار، ملک خود را در معرض فروش میگذاشتند.
در تاریخ معاصر فلسطین، گزارشهایی از مراسم جشن و پایکوبی مردم به میمنت مجازات معدود خائنانی که اقدام به فروش زمینهایشان کرده بودند، ضبط شده است. طبیعی است که در چنین فضایی، کمتر کسی به خود جرئت میداده است که دست به فروش زمین به صهیونیستها بزند. جمع ارقام زمینهای واگذارشده به صهیونیستها، با احتساب زمینهایی که از قبل در اختیار یهودیان بوده، در زمان سلطه انگلیس، تقریباً دو هزار کیلومترمربع است که در مقایسه با 27 هزار کیلومترمربع مساحت فلسطین، فقط 7/7 درصد است. از این درصد، حدود یکسوم آن از طریق خرید به صهیونیستها رسیده و بقیه با ياري انگلیس در اختیار آنها گذاشته شده است. این، بدان معناست که فقط حدود 5/2 درصد از زمینهای فلسطین به صهیونیستها فروخته شده است. پس از خروج انگلیس از فلسطین در اردیبهشت 1327(1948 میلادی)، بقيه این سرزمین، نه از طریق خرید که با کشتار، غصب، شکنجه، تخریب، فشار و توطئه و با بدترین شکل از فجایع و جنایات ، به تصرف صهیونیستها درآمده است.[8]
علل حمایت ایران از فلسطین
چرا از مردم فلسطین حمایت میكنيم و به آنان کمک مینماییم؟
در پاسخ باید گفت که وظايف و كاركردهاى دولتها به هيچوجه منحصر به مسائل داخلي نمىباشد؛ بلكه دولتها علاوه بر كوشش جهت بهبود مسائل داخلى، وظايف و اهدافى را در خارج از مرزهاى جغرافيايى و در محيط بينالمللى، بر عهده دارند. اين وظايف، بر اساس تعريفى كه هركدام از دولتها از منافع ملى، اهداف و آرمانها، امكانات مادى و معنوى خود دارند، متفاوت خواهد بود. در هر صورت، دولتى موفق است كه بتواند وظايف خود را در داخل و خارج بهخوبى انجام دهد.
بر اين اساس، شناخت وظايف متعدد دولت، نكتهاى با اهميت مىباشد كه به صورت مختصر به بررسى آن مىپردازيم:
يكم: بر اساس آموزههاى دينى، جامعه اسلامى پيكره واحدى است: «وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ؛[9] در حقيقت اين امت شما، امتى يگانه است و من پروردگار شمايم. پس، از من پروا داريد.» بر مبنای این آيه، همبستگى عميقى بين همه مسلمانان دنيا، صرف نظر از هرگونه مرزبندى و جغرافيايى به جهت وحدت كلمه و اعتقاد به تعاليم الهى، وجود دارد. همدردى، همدلى و همنوايى، يكى از ويژگيهاي بارز امت اسلامى است كه دلهاى آنان را به يكديگر نزديك مىكند. امام صادق مىفرمايد: «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ، إِنِ اشْتَكَى شَيْءٌ مِنْهُ وَجَدَ أَلَمُ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ؛[10] مؤمن، برادر مؤمن و مانند يك پيكر هستند؛ هنگامي كه عضوي از بدن رنجور مىشود، ديگر اعضا به مراقبت و حمايت از او همداستان مىشوند.»
همبستگى عميق اسلامى، تعاون اسلامى را به همراه دارد؛ بدين معنا كه مسلمانان در تمامی امور، موظف به هميارىاند: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى؛[11] در نيكوكارى و پرهيزکارى، با يكديگر همكارى كنيد.» بر اين اساس، همگان مسئول همديگرند. پيامبر اسلام9 مىفرمايد: «مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ؛[12] هر كس ندايى را بشنود كه مسلمانان را به كمك مىطلبد و پاسخ مساعد نگويد، مسلمان نيست.» همچنين در حديث ديگرى مىفرمايد: «مَنْ أصبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسلِمين فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هركس صبح برخيزد و در انديشه كارهاى مسلمانان نباشد، مسلمان نيست.»
دوم: بر اساس اصول متعدد قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران (اصول: 3، 11، 152 و 154)، دولت به نمايندگى از همه مردم، موظف به ايفاى «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان» است. به همين جهت، «موظف است سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامى، قرار دهد» و در اعمال سياست خارجى، به «دفاع از همه مسلمانان» بپردازد. بنابراين، هم بر اساس آموزههاى اسلام و هم بر مبنای اصول متعدد قانون اساسى، دولت موظف است از ساير مسلمانان جهان حمایت نماید.
سوم: با توجه به واقعيتهایی از قبيل وجود مرزبندى هاى بين المللي و حفظ و تقويت نظام جمهورى اسلامى ايران، ارائه الگويى نمونه بر اساس اصول و ارزشهاى اسلامى با توجه به نيازهاى داخلى و خارجي، داراي اهميت مىباشد. حال، اگر زمانى بين نيازهاى داخل و خارج، ناهمگوني به وجود آمد، رعايت اصول زير، ضرورى مىنمايد:
الف) بر اساس آيات و روايات متعدد، ايران به عنوان يك نظام اسلامى، داراى مسئوليتهايى فراملّى، نسبت به ساير مسلمانان است. مسئوليتها هنگام تزاحم بين نيازهاى داخلى و خارجى، بايد مراعات شود؛ مثلاً اگر در كشورهاى ديگر، مسلمانانى نيازمند ضرورىترين نيازهاى حياتى مانند: غذا، دارو و پوشاك باشند، بدونشك، نمىتوان به نيازمندى هاى غيرحياتى و كم اهميت تر داخلى اولويت داد؛ چون مسئله زندگى و حفظ جان مسلمانان در ميان است.
ب) ملاك تقدم نيازهاى داخل يا خارج در امور غيرمتيقن فراملى، رعايت اصل اهم و مهم است؛ به بيان ديگر، حاكم اسلامى با كمكگرفتن از متخصصان و كارشناسان رشته هاى مختلف و با درك شرايط و مقتضيات زمانى و مكانى، بايد مشخص كند كه اولويت با رفع نيازهاى داخلى است يا نيازهاى خارجى. در هر حالت، بايد مسئوليت هاى برونمرزى و كمكهاى حياتى را سرلوحه سياست خارجى خود قرار دهد. چه بسا در مواردى، بر اساس نظريات كارشناسى و تخصصى ثابت میشود كه وظيفه برونمرزى بر نيازهاى داخل اولويت دارد، مانند حمايت ايران از حزبالله لبنان در مقابل رژيم غاصب اسرائيل. در مواردى نیز مسائل داخلى اولويت دارد؛ مانند تقدم دفاع از مرزهاى كشور در برابر حمله عراق.
با توجه به نيازهاى حياتى مردم فلسطين و امكانات نسبتاً خوب كشورمان، كمك هايى محدود وجود داشته؛ اما تأثير منفى در روند آبادانى و حل مشكلات اقتصادى و معيشتى ما بر جاى نمىگذارد و موجب پايمالشدن حقوق مردم نمیگردد. به علاوه، نتايج مثبتى را در كوتاهمدت و بلندمدت، در سطح منطقهاى و بينالملل، براى كشورمان به ارمغان مى آورد.
بنابراین:
1. فشارها و مشكلات جامعه هر اندازه بسيار باشد، در برابر وضعيت پيشآمده براى برادران و خواهران آواره فلسطينى، قابل قياس نيست.
2. مسلمانان امت واحده و داراى سرنوشت مشتركى هستند. استعمارگران همواره درپى جداسازى و تفرقه ميان ملتهاى مسلماناند تا از اين رهگذر، سلطه خود را بر جهان اسلام بيشتر استوار سازند. پس، اگر دست از يارى برادران مظلوم مسلمان خود برداريم، به پاره سازى امت واحد اسلامى كه هدف دشمنان است، كمك كردهايم.
3. در روايت آمده: كمكهاى فردى، موجب افزايش نعمت و بركات الهى است؛ كمكهاى اجتماعى نيز چنين است.
4. امروزه در تمام جهان، سرمايه هايى براى كمك به جوامع محروم اختصاص داده مىشود. در اين حركت انساندوستانه، باید مسلمانان و جمهورى اسلامى پیشتاز باشند.
5. انجام حمايتهاى اقتصادى، سياسى و تبليغاتى در حد وسع و توان از ملتهاى مسلمان ديگر، بهخصوص فلسطين، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد، بلكه در راستاى تأمين منافع ملى ايران به حساب مىآيد؛ زيرا: اولاً، منافع ملى يك كشور، فقط در مرزهاى جغرافيايى آن محدود نمىشود. ازاينرو، دولتها به ميزان هزينههايى كه در كشورهاى ديگر مبذول مىدارند، از توان و قدرت تصميم گيرى و تأثيرگذارى بيشترى در آينده آن كشور و معادلات منطقه اى برخوردار مىباشند.
ثانياً، حفظ موجوديت، استقلال و تماميت ارضى و امنيت ملى كشور، نيازمند صرف چنين هزينه ها و كمك به ملتهايى است كه در خط اوّل مبارزه با دشمنان ما قرار دارند.
آينده نگرى و تأمين منافع بلندمدت، بهترين دليل بر انجام چنين اقداماتى مى باشد؛ زيرا آرمانها و اهداف توسعهطلبانه رژيم صهيونيستى، هرگز به فلسطين محدود نبوده، بلكه آرزوى سيطره بر جهان اسلام و خاصه ام القراى آن، يعنى جمهورى اسلامى ايران را در سرمى پروراند.
6. يكپارچگى، ما را بهتر حفظ مى كند و قدرت جمعىمان را بر دشمنان افزون مى سازد و براى مصونيت ما از خطرات دشمن، بسیار مفيد است.
7. كمك به کشورهاي دیگر، مختص ايران نيست؛ بلكه كشورهاى بزرگ جهان، مانند آمريكا، كمكهاى بسياری به اسرائيل مى نمايد. حال آيا رواست كه كشورهاى اسلامى از انجام كمترين وظيفه دينى و انسانى خود در قبال مشكلات مردم فلسطين دريغ ورزند؟
8. نظام جمهورى اسلامى ايران از ابتدا، بيشترين توان خود را جهت محروميت زدايى و مبارزه با فقر داشته و تاکنون نیز نتايج درخشانى گرفته است؛ اما به دلايل متعددى از قبيل: وضعيت اقتصادى كشور، وابستگى به نفت، وقوع جنگ تحميلى و محاصرههاى اقتصادى، شاهد وجود مشكلات اجتماعى و اقتصادى هستيم. وجود مشكلات و معضلات، نمىتواند توجيهكننده بىتوجهى ايران در برابر وضعيت نابسامان ساير مسلمان باشد. همراه با انجام وظيفه برونمرزى خود، بايد به حل مشكلات درون نيز بپردازيم.[13] بر اين اساس، امام راحل مردم و دولت ایران را به حمایت همهجانبه از مردم لبنان و فلسطین فراخواند:
«اکنون بر عموم مسلمین و دوَل کشورهای اسلامی، و خصوصاً بر دوَل عربی، لازم است برای حفظ استقلال خود، از این گروه مجاهد نگهداری کنند و به آنان کمک نمایند و از رساندن اسلحه و آذوقه به آنان دریغ نورزند.»[14]
مهمتر از همه اینکه حاکم اسلامی اختیارات و وظيفه دارد که بیتالمال را هر جا صلاح بداند، مصرف کند و این، معنایش ضایعکردن حقوق مردم و از کیسه خلیفه بخشیدن نیست. یکی از مصالح مهم هر کشوری، حفظ منافع آن است و از جمله راهکارهاي حفظ منافع، کمک به کشورهايی است که موجب حفظ جامعه ما در برابر اسرائیل میباشند.
اهداف اِعلام روز قدس
با بررسي مجموعه سخنان حضرت امام در مورد روز قدس ميتوان به فراگير و جهانيبودن اين مفهوم در نظر ایشان پيبرد. ايشان درست دست روي نقطهاي گذاشتهاند که وجه مشترک همه مسلمانان، از همه طبقههاست و مسئلهاي فرامذهبي و فراقومي ميباشد که باعث انسجام و وحدت کلمه درون جامعه اسلامي ميگردد. هوشياري ديگر امام، در انتخاب زمان اين روز است که از ظرافت خاصي برخوردار است؛ چراکه اين روز، در روزهاي پاياني ماه رمضان است و عموم مسلمانان با تأثيرپذيری از آثار معنوي اين ماه، خود را تهذيب و تزکيه نمودهاند. ایشان میفرماید:
«جمعه آخر ماه مبارك رمضان، روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان، به احتمال زياد شب قدر است؛ شبى است كه احياى آن، سنّت الهى است و قدر و شبى است كه مقدّرات خلق در آن شب پايهريزى مى شود. روز قدس كه همجوار شب قدر است، لازم است كه در بين مسلمانان احيا شود و مبدأ بيدارى و هوشيارى آنان باشد و از غفلتهايى كه در طول تاريخ، خصوصاً سده هاى اخير شده است، بيرون آيند.»[15]
در مجموع، امام با بیان این مطلب، اهداف ذیل را دنبال میكند:
1. رشد افکار عمومی
امام معتقد است اسرائیل رژیمی نژادپرست، سلطهجو و خشونتگراست و شعار آن، فراتر از نیل تا فرات میباشد. این قوم در طول تاریخ جنایتهای بسیاری را مرتکب شده و امروزه نیز شاهد ظلم این رژيم به مردم لبنان و فلسطین میباشیم. به سبب ویژگیهای یهودیان است که بیشتر ملتها با یهودیان رابطه خوب نداشته و ندارند؛ نمونههای ذیل، شاهد این ادعاست:
ـ در سال 1290 میلادی، یهودیان ساکن لندن به اندازهای مردم انگلستان را به ستوه آوردند که «ادوارد» فرمان داد یهودیان را از انگلستان بیرون کنند. پس از این، حدود 400 سال ورود یهود به انگلستان ممنوع بود تا اینکه در 1657 «کرمویل» تحت شرایطی اجازه ورود یهودیان به کشور انگلستان را صادر کرد. در 1674 میلادی بود که به یهودیان ساکن آمریکا اجازه دادند آشکارا عبادت کنند.
ـ در فرانسه نیز «لویس اغسطس»، یهود را از کشورش بیرون کرد و مدت 20 سال از ورود آنها به فرانسه جلوگیری نمود. وقتی «فیلیپ زیبا» قدرت را به دست گرفت، برای دومین بار یهود را از فرانسه اخراج نمود و تمام اموال آنها را مصادره کرد.[16]
گوستاو لوبون فرانسوی مینویسد: «یهودیان همچون انسانهایی هستند که تازه از جنگل وارد شهر شده و همیشه از صفات انسانی بیبهره بودهاند؛ چراکه همیشه مانند پستترین مردم روی زمین زندگی میکنند.»[17]
امام معتقد است که تقابل ظالم و مظلوم، همیشگی است و قدس، نماد این تقابل است. ازاینرو، قدس به جهان اسلام اختصاص ندارد: «روز قدس، يك روز جهانى است. روزى نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد؛ روز مقابله مستضعفين با مستكبرين است؛ روز مقابله ملتهايى است كه در زير فشار ظلم امريكا و غيرامريكا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست؛ روزى است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين، و دماغ مستكبرين را به خاك بمالند... روز قدس، روزى است كه بايد سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، بايد ملتهاى مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين.»[18]
2. تکلیفگرایی
طبق آموزههای دینی، همه مسلمانان امت واحده بوده، درد و رنج تکتک افراد، درد جامعه است. بنابراین، وظیفه دینی ماست که از مردم لبنان و فلسطین حمایت نماییم؛ زیرا اینان عضو امت اسلامیاند که ظلم به آنان، ظلم به امت اسلامی است.[19] شاید بر این اساس باشد که امام از روز قدس به عنوان «روز پیامبر» و «روز اسلام» یاد كرده و دفاع از نواميس مسلمانان را لازم میداند: «من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم مىدانم و روزى است كه بايد ما تمام قواى خودمان را مجهز كنيم؛ و مسلمين از آن انزوايى كه آنها را كشانده بودند، خارج شوند و با تمام قدرت و قوّت، در مقابل اجانب بايستند.»[20]
ایشان همچنین فرموده: «دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین، امرى است لازم و ما باید خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطى که فرزندان واقعى فلسطین اسلامى و لبنان، یعنى حزب اللَّه، و مسلمانان انقلابى سرزمین غصبشده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد «یا للمسلمین» سر مى دهند، با تمام قدرت معنوى و مادى، در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکیها و ددمنشیها، مقاومت و پایمردى کنیم و به یارى آنان بشتابیم.»[21]
شهید مطهری نیز همین عقیده را دارد و مینویسد:
«واللَّهِ وباللَّهِ ما در برابر اين قضيه مسئوليم. به خدا قسم! مسئوليت داريم. به خدا قسم! ما غافل هستيم. واللَّهِ قضيهاى كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستانى كه دل حسين بن على را خون كرده، اين قضيه است. اگر مىخواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر مىخواهيم به عزادارى حسين بن على ارزش بدهيم، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن على امروز بود و خودش مىگفت براى من عزادارى كنيد، مىگفت چه شعارى بدهيد؟ آيا مىگفت بخوانيد: «نوجوان اكبر من» يا مىگفت بگوييد: «زينب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! ـ ... و یا ـ شعار امروز تو بايد فلسطين باشد. شمرِ امروز، موشهدايان است. شمرِ هزار و سيصد سال پيش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان بخورد. مرتّب دروغ در مغز ما كردند كه اين يك مسئله داخلي است.»[22]
3. نهادینهسازی مبارزه با اسرائیل
امام با اِعلام روز قدس، فرهنگ مبارزه با اسرائیل را نهادینه كرد. ازاینرو، مبارزه با اسرائيل تا ابد ادامه دارد و مردم در آخرین جمعه ماه رمضان، بیشتر از هر زمانی دیگری با ظلم و جنایات این رژیم غاصب آشنا میشوند؛ به عبارت ديگر، امام خمینی روز قدس را بر تارک تاریخ به یادگار گذاشت تا مردمان مسلمان جهان، از ستمی که بیدادگران بر ملت مظلوم فلسطین روا میکنند، غافل نمانند. فریاد بیدارباش امام، شلاقی بود بر ذهنهای خفته ملت اسلام، تا از خواب عمیق غفلت بیدار شوند و بیدار بمانند و در برابر ستمگران تاریخ، با قامتی برافراشته قیام کنند. اکنون که سالها از سخنان پیامبرگونه آن بزرگ مرد الهی گذشته است، میبینیم که روز قدس، شهرتی جهانی یافته و مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و در اعماق دل و جان ملتهای آزاداندیش جهان، بهویژه کشورهای اسلامی، نفوذ کرده است. ازاینرو، رهبر معظم انقلاب از روز قدس به عنوان لیلةالقدر تاريخ اسلام یاد نموده و فرموده:
«اکنون، جمعه آخر ماه مبارک رمضان که از سوی امام راحل ما، روز قدس نامیده شده، در پیش روی ماست. باید در این ماه رمضان، کاملاً مجاور لیالی قدر، باید همان طور که شب قدر را تا صبح به بیداری میگذرانیم و با دعا وتضرع خود به درگاه الهی، میخواهیم که آینده مطلوب برای ما رقم زده شود، روز قدس را و همه این ایام حساس را که لیلةالقدر تاریخ اسلام است، به بیداری و هشیاری بگذرانیم و تا مطلعالفجر نجات ملتهای مسلمان و مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطین، دست از تلاش نکشیم.»[23]
* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
[1]. رک: علی جدید بناب، عملکرد صهیونیزم نسبت به جهان اسلام، ص 41 ـ 42.
[2]. ر.ک: صبری جریس و الی لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ص 204.
[3]. عبدالوهاب کیالی، تاریخ نوین فلسطین، ص 62.
[4]. عهد عتیق، تثنيه 7: 1.
[5]. اکرم زعتیر، سرگذشت فلسطین، ترجمه اکبر هاشمی رفسنجانی، ص77؛ غلامرضا گلی زواره، سرزمینهای اسلامی، ص 133.
[6]. ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج 1، ص 495.
[7]. علی جدید بناب، عملکرد صهیونیزم نسبت به جهان اسلام، ص41 ـ 42.
[8]. روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 8/2/80 13، با تلخیص و اندکی تغییر؛ اکرم زعیتر، سرگذشت فلسطین، ص 145 و 157؛ محمود محجوب و فرامرز ياوري، گيتاشناسي كشورها، ذيل كلمه «فلسطين»؛ مجید صفاتاج، ماجراي فلسطين، ص 70.
[9]. مؤمنون، آيه 52.
[10]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 166.
[11]. مائده، آيه 2.
[12]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 164.
[13]. ر.ك: صادق حقيقت، مسؤليتهاي فراملي در سياست خارجي دولت اسلامي، ص 467؛ سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي، ص 385، ج اوّل.
[14]. امام خمینی، صحيفه امام، ج 2، ص 463.
.[15] همان، ج 6 ، ص 60.
[16] .www.rasekhoon.net/article/print/702327.
[17] .www.pasokhgoo.ir.
[18]. امام خمینی، صحيفه امام، ج 9، ص 277.
[19]. نساء، آیه 75: «وَ مَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا؛ و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمىجنگيد، همانان كه مىگويند: پروردگارا ما را از اين شهرى كه مردمش ستمپيشهاند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.»
[20]. امام خمینی، صحيفه امام، ج 9، ص 279.
[21]. همان، ج 20، ص 486.
[22]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 17، ص 291.
[23]. مجله فرهنگ كوثر، بهمن 1376، شماره 11.
افزودن دیدگاه جدید